پدر:دوست دارم با دختری که من برات انتخاب می کنم.ازدواج کنی.
پسر:نه.من دوست دارم همسرم را خودم انتخاب کنم.
پدر:اما دختر مورد نظر من،دختر یک تاجر است.
پسر:آهان اگر اینطور است،قبول است.
پدر به نزد تاجر می رود و می گوید:برای دخترت شوهری سراغ دارم.
تاجر:اما برای دختر من هنوز خیلی زود است که ازدواج کند.
پدر:اما این مرد جوان قائم مقام مدیر عامل بانک جهانی است.
تاجر:اوه،که اینطور!در این صورت قبول است.
بالاخره پدر به دیدار مدیر عامل بانک جهانی می رود.
پدر:مرد جوانی برای سمت قائم مقام مدیر عامل سراغ دارم.
مدیر عامل:اما من به اندازه کافی معاون دارم.
پدر:اما این مرد جوان داماد یک تاجر است!
مدیر عامل:اوه،اگر اینطور است،باشد معامله به این ترتیب انجام شد.
نتیجه اخلاقی:حتی اگر چیزی نداشته باشید باز هم می توانید چیز هایی بدست آورید.اما باید روش مثبتی برگزینید.
:: برچسبها:
ازدواج خیالی-ازدواج-راه های ازدواج ,
:: بازدید از این مطلب : 1464
|
امتیاز مطلب : 380
|
تعداد امتیازدهندگان : 86
|
مجموع امتیاز : 86